کون تپل دین جونز جوان بلوند همسر زازی اسکایم پا مالش مکیدن و فاک
کون تپل Dane Jones جوان بلوند همسر Zazie Skymm پا مالش مکیدن و فاک
کون تپل دستمو گذاشتم روی گردنش آروم لبام رو گذاشتم رو گردنش صدای نفسام دیونش میکرد کیرم داش میترکید اونم شول کرد دستم رفت روی سینه هاش آه و اوهش در اومد گردنش رو خوردم کاملا تو بغلم افتاد لباساش رو در آوردم رفتم رو سینهاش رو خوردم جفتمون گرم شده بودیم لباش رو خوردم دست گذاشتم رو کثش هیچی نمیگفت کیرم رو در آوردم و گذاشتم روی لباش فشار دادم اونم خوردش حال عجیبی زازی اسکایم.
بود شهوت کله وجودم رو گرفته بود واااای دهنش گرم بود اوووف محکم ساک میزد درش آوردم چرخوندمش حالت سگی کونشو خوردم عجب تمیز بود کون تپل گذاشتم در کونش و فشار دادم جیغ کوچکی زد و ساکت شد باهام همکاری میکرد کون تنگ و داغی داشت عقب جلو میکردم
دیگه چیزی نمیفهمیدم فقط میخواستم شهوتم خالی بشه محکم میزدم که گفت بزارش جلو منم از همون حالت از کونش در آوردم گذاشتم توی کثش اووووف خیلی حال عجیبی سکس روسی بود محکم تلمبه زدم اونم آه و اوه میکردم سر کیرم.
درد شهوتناکی داشت میخواد بپاشه آبمو منم محکم ریختم توی کثش ( ادمین: ما رکورد زدیم! کس با ث ندیده بودیم که دیدیم ) حس میکردم چطوری آبم خالی میشد زازی اسکایم اونم تو این اواسط دوبار ارضا شده بود بیحال افتادیم روی همدیگه و کمی استراحت کردیم بعدش دیگه سکس نداشتیم کون تپل …..
ما در یکی از شهر های استان کرمان که لازم نمیدونم بگم کدوم شهر زندگی میکنیم شهر ما شهر کوچیکی هست و معمولا فاک همه هم دیگه رو میشناسن چه برسه تو محله خلاصه پارسال بود که همسایه صمیمی ما که رابطمون خیلی باهاش خوب بود و بغلمون زندگی میکردن تصمیم گرفتن که خونشو اجاره بدن و به یه محله بهتر اسباب کشی کنن خلاصه این شد که.
پارسال خرداد از کنار ما رفتن و خونه خودشونو اجاره جوان بلوند دادن به یه خانواده دیگه تو امتحانای خرداد من تو دبیرستان کون تپل بود که همسایه جدیدمون اومدن به محله ما و یه خانواده چهار نفره بودن که شامل یه زن و شوهر و یه پسر 11 ساله به اسم مجتبی و یه دختر 16 ساله میشد به اسم زهرا اوایلی که اومدن زیاد ما باهاشون رفت و آمد نداشتیم سه نفری لزبین.
تا این که مامانم با خانوم همسایمون که اسمش زازی اسکایم پروین بود دوست شد و کم کم رفت و آمدمون با هم شروع شد خلاصه خیلی با هم صمیمی شده بودیم بعد دوزاده الی سیزده روز خیلی به خونه هم دیگه رفت سکس عاشقانه و آمد داشتیم تو همین هین بود که من با دختر همسایمون آشنا شدم اسمش زهرا بود و یه دختر تقریبا خوشگل با اندام معمولی و کمی سکسی قدش 168 وزنشم 59 کیلو
منم با داداش که خیلی از من کوچیک تر بود رفیق شده بودم با کامپیوترم معمولا با هم pes بازی میکردیم و زهرا هم گه گداری میومد پیش ما بازی رو تماشا میکرد تو همین مواقع بود که من نظرم کون تپل نسبت بهش عوض شد و حس خاصی بهش پیدا کردم و خیلی دلم میخواست که باهاش سکس کنم و قبل از اون من با هیچ دختری هیچ رابطه ای نداشتم و همیشه با تماشای.
فیلمای پورن و جق زدن خودمو ارضا میکردم خلاصه اواسط امتحانات
ترمم بود و دیگه کامیپوترم جمع کرده بودم و فقط درس زازی اسکایم میخوندم و بیخیال زهرا شده بودم اوضاع همینجوری پیش میرفت که یه روز مامان بابای زهرا تصمیم گرفتن به روستاشون برن یه هفته و زهرا و داداششو با هم دیگه خونه بزارن واسه امتحانات و درس مشق به مامان منم گفتن که بهشون سر بزنه خلاصه همینجوری شد و مامان منم روز اول بود که رفت کون تپل.
بهشون سر زد تو همین مواقع من که کمرم چند روزی بود جق نزده بودم و پر بود با تماشای چنتا فیلم پورن سکس برازرس و جق زدن خودمو ارضا کردم و کم کم فکری به سرم زد که اگه میشد به جای جق زدن زهرا رو بکنم چه کیفی.
میداد و چه لذتی میبردم الانم که مامان و باباش نبودن و بهترین فرصت بود فردا ظهر مامانم نهار درست کرد و میخواست بره به زهرا اینا هم بده که من گفتم نمیخواد و من میرم کون تپل.
بهشون میدم مامانمم قبول کرد و قرار شد من نهار ببرم و بهشون بدم رفتنم بیشتر کون تپل به خاطر این بود که یه خرده زهرا رو دید بزنم و ببینم از چه راهی میشه باهاش رابطه برقرار کرد
خلاصه دی وی دی های بازی کال آف دیوتی بلک اپس برداشتم و رفتم به بهونه سکس عاشقانه دادن بازی به برادر زهرا یه خرده خونشون بمونم خلاصه غذا که قورمه سبزی بود تو یه ظرف که مامانم گذاشته بود داد دستم و منم بازی رو برداشتم که برم خونه زهرا اینا که به خونه ما تقریبا چسپیده و فاصله خیلی کمی داره رفتم در که زدم زهرا در رو باز کرد معلوم بود تازه از مدرسه اومده چون لباس.
فرم تنش بود و منم تا زهرا در رو باز کرد رفتم داخل و ظرف زازی اسکایم غذا دادم کون تپل دستشو گفتم اینا رو مامانم فاک داده که واسه شما بیارم که اونم گفت دستت درد نکنه آقا رضا و ظرفو گرفت بعدش من گفتم مجتبی خونه هستش واسش بازی آوردم که نصب کنه زهرا هم گفت نه همین الان رفت بیرون با دوستاش فوتبال بازی کنه تا اینو گفت من یه فکری به سرم زد و گفتم باشه اشکال.
نداره من بیکارم و میشه اینجا منتظرش می مونم زهرا هم گفت دیر کون تپل میاد ها وقتت گرفته میشه منم گفتم اشکالی نداره خلاصه رفتم داخل خونه نشستم زیر اسپیلت که خوب سردم شه و شروع کردم به فکر کردن برای جور کردن زهرا و سکس باهاش زهرا هم رفت حموم چون از مدرسه تازه اومده بود و خسته بود منم داخل خونشون جوان بلوند نشستم چنتا فیلم سکسی دیدم که حشری تر شدم و دلم میخواست زازی اسکایم.
هر جور شده زهرا رو بکنم خلاصه رفتم تو این فکر که الان زهرا
تنهاس و بهترین فرصته حموم که کون تپل رفته برم تو حموم خفتش کنم که بیخیال شدم گفتم اینجوری فایده نداره باید خودشم پا بده که دفعه های بعدیم بتونم بکنمش خلاصه یه فکری به سرم زد که وقتی زهرا از حموم اومد صدای گوشیو زیاد کنم که صدای اه و اوه فیلمای سکسی بشنوه و خودمو بزنم به اون راه که حواسم به زهرا نبوده خلاصه صبر کردم که زهرا لباس پوشید و از حموم.
اومد زازی اسکایم بیرون منم صدای فیلمو تا ته کردم که بشنوه و داشتم تماشا میکردم فیلمو که از فیلمای لیسا سکس عاشقانه آنه همون زنی که اکثر فیلماش آنالن و خوب کون میده خلاصه خیلی فیلمش مشتی بود یه مرد سیاه حسابی داشت با کیر کلفتش کونشو میگایید و صداش آه اوهش حسابی رفته بود بالا
سلام من رضا هستم ۲۷ سال دارم از تهران میخوام داستان سکسم با همسر رفیقم رو تعریف کنم, کون تپل یک از دوستای خوبم! یک بار بهم گفت که میخواد بیاد و توی محلمون زندگی کنه و منم که از قبل عاشق خانم.
خوشکلش شده بودم فکری به سرم زد. راستی خانمش خیلی خوشکل بود سینه ۷۵ قد ۱۷۰ سفید بود خلاصه بدجور سکسی از اونجا که بنده سکس عمو جانی.
یک خونه کاملا خالی دارم گفتم زازی اسکایم که بیاد و توی خونه من سکونت جوان بلوند پیدا کنه خلاصه اومد و با زحمت سکس عاشقانه زیاد باراشو خالی کردیم تو حین خالی کردن بارها من سعی میکردم وسایل رو به زنش بدم تا هم دید بزنم هم وقت دادن وسایل دستش رو لمس کنم و این منو دیونه کرده وقتی لمسش میکردم واکنشی نشون نمیداد من به بهونه های مختلفی دوستم رو میفرستادم بیرون که وسیله بخره و مثلا من تو خونه کمک خانمش بکنم اونم میرفت وقتی خونه خالی شد رفتم طرفش و به بهونه کمک کردن بهش نزدیک شدم
اون یخورده شوکه شد آخه من دقیقا پشتش ایستادم جوری زازی اسکایم که از پشت بهش چسبیدم فاک زازی اسکایم اون تکون نخورد و به کارش ادامه کون تپل داد منم باهاش حرف میزدم که خوش اومدین و این حرفا اونم ساکت بود رفیقم اومد و من دیگه از اونجا رفتم کله شب تو فکرش بودم و نقشه میچیدم که چطوری بکنمش خلاصه اون روز فهمیدم که دوستم رفته بود بیرون و تا شب هم نمیاد و از اونجا که.
رفیقم بهم اعتماد داشت و خانمش منو میشناخت گفتم وقتشه برم خونشون و به بهونه دیدن دوستم سر بزنم درو زدم خانمش درو باز کرد و گفت که حسین نیستش و منم اومدم تو و شروع کردیم احوال کون تپل پرسی و اون برام آب آورد نگاه کردم دیدم کلی از وسایل مونده گفتم چرا وسایلتون رو نچیدین اونم گله کرد که حسین تو کار خونه کمکش نمیکنه و کلی شکایتش رو پیش من کرد منم با حرف زدن کم کم بهش زازی اسکایم.
نزدیک شدم دستشو گرفتم گفتم من اینجام و نگران چیزی نباش هرچی میخوای به من بگو همینجوری که حرف میزدم دستم زازی اسکایم رو حلقه کردم دور گردنش و روی پیشونیش بوسیدمش دیدم چیزی نگفت جرعتم زیاد شد و محکمتر تو بغلم گرفتم دیدم نفس نفس کون تپل میزنه فهمیدم که حشرش زده بالا.
فلمسکس سکسی دختر جوان سایت شهوانی داستان شهوانی کس کردن فیلم سکس روسی فیلم سکس ایرانی فیلم سوپر ایرانی سکس وحشی سکس امریکای
Dane Jones Young blonde wife Zazie Skymm foot rub suck and fuck
Zazie Skymm porn
سلام عرض ادب محمد عظیمی هستم دکتری روانشناس بالینی از شیراز یک خانم پخته و با شخصیت و دارای شعور اجتماعی بالا. فردی که قدرت حل مسأله دارد . در برابر مشکلات تسلیم نمیشه جهت رابطه دوستی سالم به شماره 09335855398تماس بگیرد. منظورم از دوستی، کسی که بیشترین انرژی رو براش میزارید.انتخاب شریک میتونه به کلی زندگی آدم رو تحت تاثیر قرار بده ، باید دانش و آگاهی داشته باشد و واقع بینانه به سرنوشتی که بر او در زمان و مکان خاصی که قرار دارد تحمیل شده بپذیرد